دوشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۹

بیست و هشت

خوش به حال آن‌هایی که دوست دارند وطنشان را مثل بنفشه‌ها بردارند ببرند این‌ور و آن‌ور. وطن من یک جوش سرسفید گنده است که به زور خودش را تپانده به من و هی با من همه‌جا می‌آید. هر کس جوشم را می‌بیند بالا می‌آورد. هیچ کس درست و حسابی ماچم نمی‌کند. هیچ کس تحویلم نمی‌گیرد. مهمانی دعوتم نمی‌کنند. پشت سرم می‌گویند: دختر جوش کثافته اومد.

من با جوشم ور می‌روم. بیشتر درد می گیرد. وَرِ مامان مغزم می‌گوید نکن, جاش می‌مونه. من ولی یک مازوخیست خوشبخت هستم و از انگولک کردن جوش, لذت جنسی می‌برم. همین روزهاست که جوشم بترکد و کثافت بپاشد توی آینه. صورتم زخم می‌شود ولی امیدوارم زود خوب شود. جایش ولی به هر حال می‌ماند, کنار بقیه جای جوش‌ها.

عیب ندارد کرم پودر می‌زنم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

یه پیشنهاد
اگه ممکنه فونت رو عوض کنید
خیلی سخت می شه خوند
مخصوصن توی گودر