میگویند شعار "مرگ بر" ندهید. چطور میشود به آنها که از فتح خیابان آمدهاند و مرزهایِ مرسومِ بودن را پشت سر گذاشتهاند چنین حرفی زد؟ گوینده چنین حرفی بیشتر غافل است یا احمق؟
ما که "مرگ بر" گفتیم, هدفمان کشتن کسی نبود و نیست. هدفمان مرگ یک گفتمان زورگویانه است که سمبل آن شاید کسی باشد. تقلیل یک شعار اعتراضی به معنای دقیق واژههایش فقط نشان میدهد که کارشناسان والامقام صدای آمریکا محض رضای خدا یک ثانیه از فریادهای این مردم را نفهمیدهاند.
پس فردا حتماً میخواهند نصیحت کنند که نگویید "ما همه با هستیم" چون بعدش همه میروند خانههایشان.
با شما هستم آقای بهاری! این گفتمان سوسولیِ شمع و پروانه را بگذارید کنار. این موضع انفعالی گوگوری مگوری را انقدر توی بوق و کرنا نکنید. این دیدگاه را که سبزها دشنه به دست در کوچهها به دنبال طعمه اند را تبلیغ نکنید. خشونت معنادار/دفاع با حمله بیمعنی فقط به صرف خشونت فرق دارد. کسی را کنار شما بکشند, میایستید و نگاه می کنید؟ اگر رهبر معظم با قربان صدقه و من بمیرم تو بمیری رفتنی بود که چه احتیاجی به خیابان بود؟
سبزها کشته میشوند ولی به دنبال مرگ نیستند. دیکتاتوری است که میمیرد, که باید بمیرد. دیکتاتوری که با ما بلند میشود, با ما نان میخورد, با ما راه میرود, با ما نفس میکشد و به خواب میرود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر