تنها خنده تو بود
دستهای تو
لبهای تو
آغوش تو
که من را به روز وصل میکرد
به این خالیِ پشت میز
به این دهانهایی که میجنبند و کلمهها را به صورتم پرتاب میکنند
به آینهای که مرا زنی معمولی نشان میدهد
من مدام دارم سقوط میکنم
زشتتر میشوم
-برگرد-
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر